در پست قبل(برای مطالعه پست قبل کلیک کنید)فیلسوف های معرفی شده همگی باور داشتند که یک جوهر اولیه و جود دارد ولی چگونه یک جوهر به چیزی دیگر تبدیل می شود؟این را فلسفه تغییر می نامیم.

پارامندیس:گروهی از فیلسوف ها 500 سال پیش در مستعمره یونانی الئا در جنوب ایتالیا پیداشدند هدف آنها این بود که چگونگی تغییر یک ماده را بیان کنند.مشهور ترین آنها پارامندیس بود.او عقیده داشت هرچیز که وجود دارد همیشه به همین شکل بوده او می گفت هیچ چیز نمی تواند از هیچ به وجود بیاید و هر چیز هم که وجود دارد نمی تواند از بین برود و نیست و نابود شود.او با وجود دیدن همه تغییرات اطراف معتقد بود حواس انسان تصویری غلط از جهان را به ما نشان می دهد.بنابر این او را می توان یکی از خردگرایان اولیه نامید.خردگرا کسی است که عقل را منبع شناخت انسان از جهان می داند.

---

هراکلیتوس:او همزمان با پارامندیس بود و باور داشت تغییر دائمی،اساسی ترین ویژگی طبیعت است.او می گفت همه چیز در حرکت است و هیچ چیز تا ابد نخواهد ماند.به همین دلیل ما نمی توانیم دو بار در یک رود خانه شنا کنیم.
او عقیده داشت خیر و شر و زیبایی و زشتی و... بدون یکدیگر معنی خود را از دست می دهند.او همچنین گفته است:
«خدا همانا روز و شب،زمستان و تابستان جنگ و صلح و سیری و گرسنگی است»
منظور او از خدا یک عقل کل بود.او معتقد بود چون انسان ها عقل مشابهی دارند یک عقل کل باید پایه و اساس همه چیز باشد.